بانوی جوان نمی توانست درک کند چرا او را برادر خود جاذبه جنسی. این دختر قرار نیست او به عنوان یک انسان فقط به عنوان برادر بزرگتر خود. اما این مرد در آنها نشسته در رختخواب در زمان و او چت از این واقعیت است که یک توضیح وجود دارد. او در حال انتظار برای لحظه ای خود را به عمل به عنوان سخت خود را دیک درک نیست دلایل خود را او می گویند او می خواست به زنای با محارم. سرانجام در لب او جنده خانگی بود, او قادر به باز کردن این زن جوان پیراهن و او را دیدم زیبا سینه های کوچک, او شروع به آنها را لمس. او خندید و او را دیدم او را بیش از حد گرم به طوری که او نمی دانست چه او را درک نمی کند چگونه می تواند او و خواهر خود را تبدیل به گرسنگی و تشنگی. ناگهان او شروع به مکیدن او آن را دوست دارد. آنها مدت کوتاهی پس از, دایی منتظر نیست بیش از حد طولانی برای جلوگیری از او را به سقوط به نفوذ او. او را دوست دارد به در بدن خود احساس برادر خود را که او با مردان دیگر احساسات کاملا متفاوت هستند. به او یک زمان خوب او فکر کردم این بهترین نیست به خطر گرفتن او را او از دم خود را با اشاره به او زد.