من دختر من را دوست دارد اما مادرش درایو من دیوانه. او نمونه ای از یک زن یک دیدنی و جذاب, هیکل, و همچنین کسانی که با دیدن او آمد و خود را گرم نگاه مردم. روز دیگر در خانه راه برو با استخر و همه چیز من تا به حال به بیرون رفتن و o91469o4678 انجام برخی از چیزهایی که. من که آخر هفته به تعطیلات کمی اما با این مادر به تنهایی این واقعیت است که اجازه دهید تخیل من افزایش می یابد. من در استخر استحمام زمانی که من می خواهم به می دانم که در کونی, نشستن روی لبه به عنوان اگر انتظار برای من. من بیرون رفت و شروع به صحبت کردن با او که جانباز بیش از حد او می خواهد چیز دیگری است. هیچ صبر او مرا بوسید. من می خواهم به مانند من مانند سالمندان مثل من زنان جوان نیز خواهد رفت. پس از آن ما به اتاق او رفت من او دمار از روزگارمان درآورد تا زمانی که من بیش از او. البته خود دختر است که دوست دختر من نمی دانم هر چیزی.