من به تماشای او برای مدت زمان طولانی من تبدیل به بسیار هیجان زده گاهی اوقات من در دیدار با حیله گری به طور مخفیانه دور می شم. اما روز دیگر او روی نیمکت در خواب. زمانی که من تصمیم به اقدام و کار نسبت به آن پایان. شروع کردم به لمس او را می بینم او کاملا خواب, بنابراین من ادامه داد. من کشیده دامن او به آرامی کشیده, گنده, دیدن بیدمشک او. من و بچه گربه ها بازی در حالی که تا زمانی که من دیگر نمی تواند بازی من تصمیم به نفوذ قرار داده و آن را در پایین. او از آنچه اتفاق افتاده است اما هنوز هم باز نمی شود چشم خود را. وقتی که من او دمار از روزگارمان درآورد زمانی که من با گوش دادن به او زاری و لذت بردن از, و من می خواهم به خواب با این واقعیت است که من بیشتر گرسنگی و تشنگی. من فکر می کنم من قصد دارم به تقدیر بنابراین من در زمان خود را برای قرار دادن در دهان. او در هر زمان باز کردن چشم خود را اگر نه به این دلیل که او می خواهم به خواب و یا اگر جنده حشری شما نمی خواهید برای دیدن برادر خود.