در زمان شام است و از زیر میز به من خوراکی سمت راست وجود دارد. اما تکان دهنده, زمانی که من در اتاق تماشا شوهر, دوست دختر زمانی که من در وقتی که او در افتاد. من هم مشخص نیست اگر من او را هیجان زده و یا از خواهرش بچه ها که در آن حرارت از حقایق است. به هر حال من خواهد بود که حرامزاده خوش شانس می تواند در همان روز عملیات دو خواهر. بدیهی است که او می تواند ساخته شده اند سه گروه مرد اما شاید از آن خواهد بود بیش از حد. ناگهان سگ به من گفت به نگه داشتن آرام و به دنبال او. من فکر می کنم, اما من به جنده لاغر دنبال بهانه ای دوست دختر من و من متوقف لعنتی. من به او گفتم من در حال حاضر می خواهم به بازگشت من او را نیمی از فقرا است. خواهر او می خواهد برای تکمیل او در شام-زمان شروع به انجام کارهایی برداشت آلت تناسلی من و شروع به خوردن آن. چه خانواده روباه.