دختر او نشسته است و پدر قادر به متوقف کردن نگاه از بالا ، اگر چه او می داند که این درست نیست اما او در او بود و نه دخترش. بنابراین به عنوان یک شوخی آن را طولانی نیست قبل از آن او در بر داشت سینه های کوچک برای افزایش اعتماد به نفس او و به او بگویید که او آنها را بسیار زیبا. زمانی که پدر خسته شدم از دست زدن به سینه اش او لبخند زد بسیار همه چیز تغییر کرده, در علاوه بر این به آنها را لمس و او نیز شروع به لیسیدن آنها او جنده حرفه ای متوجه شد که او را پدر می خواست چیزی بیشتر. کفش, پاهای, پیرمرد خوردند و کشیده و دختران می دانم که مهم نیست چقدر پیر مردها همیشه می خواهند به فیلم. در دهان پس از دو شخصی که لحظه ای بزرگ وارد شدند. پیر مرد نافذ دختر خود را و او را. بله گاوبازی شما می توانید تصور کنید به عنوان یک جوان دختر بچه کوچک خود را بزرگ چیزی است.