امشب من همیشه به یاد داشته باشید او به خاطر من از دست داده کنترل آن شب من و دختر. من مغرور نیست اما جستجوی او برای آن است. من در اتاق من خواندن قبل از خواب وقتی که دختر من آمد و من فکر کردم این امر می تواند شب بخیر اما می خواهم کسی به من چیزی بگویید من شروع به صحبت کردن در مورد مسائل جنسی, او حتی به من نشان داد سینه او. من می دانم که این دختر من است اما باید اعتراف کنم این بسیار خوب است و خود من بسیار هیجان زده او شروع به مکیدن دیک من من فلج شده بود و من می دانستم که نه متوقف کردن او خیلی خوب نیست به طور کامل از دست داده و کنترل را باز کردم و شروع شیوا جنده به خشونت او دختر من است و امیدوارم که هرگز فراموش نخواهم کرد که شب پدر خود اجازه دهید لذت بردن از او مثل هیچ کس تا به حال قبل از انجام. در نهایت من از او پرسیدم لطفا چیزی نگو اگر شما به دفن مادر خود را می کشند من هرگز قصد بازگشت به فاک من دختر مورد علاقه.